نظم نوین

«این مقاله در روزنامه شرق به تاریخ 3 مردادماه 89 به چاپ رسید.»

The_Murder_Of_Agamemnon_-_Project_Gutenberg_eText_14994

تاریخ اندیشه یونان مملو است از مسائل سیاسی، اخلاقی، خانوادگی، مذهبی و… . در این میان شاید تریلوژی اورستیا اثر آیسخولوس یکی از آثار جامع ­الاطرافی باشد که به برخی از مسائل مهم پرداخته و عمق سرشت تراژیک و مسئولانه بشر را به نمایش گذاشته است. شبح انتقام، خون­خواهی و خشونت در دو اثر اول این تریلوژی به شدت احساس می‌شود. اما در سومین اثر از این تریلوژی، ائومنیدس، مفهومی دیگر در کنار این مفاهیم سخت و درشت جلوه­ نمایی می­کند؛ مفهومی به نام تبرئه. تریلوژی اورستیا با بازگشت آگاممنون، پادشاه  آرگوس، از جنگ تروا آغاز می­شود. همسر آگاممنون، کلوتایمنسترا، به خون­خواهی دخترش و با دسیسه ­چینی ایگیستوس، معشوقش و البته پسر عموی آگاممنون، پادشاه آرگوس را به قتل می­رساند. اورستس، پسر آگاممنون و کلوتایمنسترا، که از تبعید بازگشته این بار برای خون‌خواهی پدر، مادر را به قتل می­رساند. این وقایع سراسر خشونت و وحشت در جای جای دو اثر اول از این تریلوژی، یعنی آگاممنون و خوئفوروئه، موج می‌زند. اما برخلاف این دو اثر، کتاب سوم لحن و تم دیگری دارد. حال که اورستس مادرش را به قتل رسانده، الهگان انتقام که در واقع نفوس خشمگین مقتولان بوده ­اند به دنبال او می‌افتند و روح و روان او را آزار می­دهند. در این میان اورستس به آپولو پناه می‌برد. فضای یاس و ترس در اثر سوم موج می‌زند. حتی گروه همسرایان هم که ترغیب ­کننده اورستس بود دیگر آن لحن گذشته را ندارد و نگران­ از اینکه مبادا سیکل انتقام این بار گریبان اورستس را بگیرد.
اما در میان این فضای تیره و وحشت‌زا، آنچه که به نظر از اهمیت بسزایی برخوردار است، نزاع میان نسل کهن و نوین خدایان است. نزاعی که در واقع میان اراده الهگان انتقام و اراده آپولو در می‌گیرد. شکافی که میان این دو دسته در اثر سوم تریلوژی دیده می‌شود نسبت به دو اثر قبلی پررنگ‌تر است. در حالی که الهگان انتقام مظهر قوانین بدوی و خون­خواهی هستند اما آپولو ( که البته خود نیز مشوق اصلی اورستس بود) به پایان این سیکل قتل و خونریزی می‌اندیشد. در واقع آیسخولوس با طرح این دو دیدگاه قصد دارد تا نقدی بر این سیکل داشته باشد. لازم به ذکر است که این نمایشنامه ­نویس در دوران خودش بیش از هر چیز دیگری از اندیشه­ های مذهبی الهام می‌گرفت و به مسئله تاثیر قدرت لایزال و گاه سهمگین خدایان در سرنوشت انسان می‌پرداخت. وی مراسم مذهبی و سنتی را که برای آلام دیونوسوس برگزار می­شد به یک فرم ادبی تبدیل کرد تا بتواند جنبه ­های اجتماعی و سیاسی یونان را با نگاهی انتقادی بیان کند. از این رو ذکر این دو دسته خدایان و بسط آن در ائومنیدس در واقع نقدی بر شرایط اجتماعی زمان خودش است. در ائومنیدس می‌بینیم که آتنا پس از دیدن نزاع­ها، محاکمه­ای برای اورستس به پا می‌کند. در این محاکمه، الهگان انتقام و آپولو به مشاجره علیه یکدیگر می‌پردازند. اما آنچه که از دل این محاکمه بیرون می­ آید و اهمیت بسیاری دارد، رویکرد جدید در قتل و خونریزی است. رویکردی که در آن مخالفان و موافقان قبل از آنکه قصاصی انجام شود به گفتگو می‌نشینند و سعی می­کنند دیگری را مجاب کنند. در این نزاع آپولو مظهر نظم و تمدن نوینی است که در مقابل نظم بدوی الهگان انتقام قرار دارد. الهگانی که تشنه خون‌اند. سرانجام وقتی آتنا حکم به تبرئه اورستس می‌دهد گویی آتن وارد مرحله نوینی از تمدن می‌شود. مرحله ای که در آن سیکل خون‌ریزی به پایان می‌رسد و دیگر می‌توان جلوی خشونت را گرفت. نکته‌ای که آیسخولوس بر آن تاکید می­کند در واقع همین مسئله است که بشر برای دستیابی به تمدنی والا و مترقی باید از قوانین بدوی مثل خون‌خواهی مدام و خشونت دست کشد. اینکه در این تریلوژی دقیقا نمی­ توان مرز میان حق و باطل را تمیز داد ریشه در همین تفکر اعتدال دارد. هر کس حقی برای زندگی دارد و کسی را نمی­توان درخور مرگ دانست. از کاراکتری مثل آگاممنون گرفته تا کلوتایمنسترا همه قربانی همین بی ­عدالتی و قساوت زمانه شده­ اند.
  مضاف بر این، باید به این نکته توجه کرد که اورستس در دوران جوانی دست به قتل مادر می­زند و سپس دوران صعب فرار از دست الهگان و بعد جریان محاکمه را از سر می­گذراند. سیر این دوران خود می­تواند استعاره­ ای باشد برای استحاله جامعه یونان. جامعه ­ای که از جوانی به بلوغ فکری می‌رسد و از قانون خون­خواهی به تبرئه.
رابرت فیگلز، مترجم آثار کلاسیک یونان، معتقد است که پیروزی یونانیان در برابر ایرانیان در زمان خشایارشاه (479 ق.م) در واقع پیروزی «حق بر قدرت، دلیری بر ترس، آزادگی بر بردگی و اعتدال بر نخوت بود». ظهور و تفوق این مفاهیم دوران جدیدی را برای یونانیان به ارمغان آورد. دورانی پرامید و اعتدال که از دل سبعیت جنگ­ها و خدایان گذشته برخاسته بود.