طوفانی است هوا،
بهاری است زمین،
درخت توت رعشه بر اندام،
بهر توست،
ای باد بی پایان.
سبز گلبرگ های توت،
آغشته به وحشت توست،
ای باد بی پایان.
میوه نرمِ کوچک،
بسان بچه های نادیدۀ زمان،
به زیر می افتند،
زان بهر توست،
ای باد بی پایان.
عابران دَمَق،
له کنان،
این نرمِ پراشک را،
زان بهر توست،
ای باد بی پایان.
ای شرین پرطراوت،
جای تو اینجا نیست،
روی زمین،
هم نقش سنگفرش.
پاییز پرآفت برفت و تو اما،
می افتی و می میری،
برین زمینِ سخت.
ز نظر بِران این لاشۀ پر اشک را!
ای باد بی پایان.