
نقش تهیدستان شهری شامل حاشیهنشینان، فروشندگان دورهگرد، و کارگران روزمزد، در فرایندهای اجتماعی و سیاسی منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، نقشی پنهان اما عمیقاً مؤثر بود. این قشر که اغلب در تحلیلهای رسمی نادیده گرفته میشد، در عمل به یکی از پایههای انفجار اجتماعی بدل شد که نظم پیشین را زیر و رو کرد.
از دهه ۱۳۳۰ شمسی، همزمان با آغاز فرایند شتابزده مدرنیزاسیون و تمرکز سرمایه و امکانات در شهرهای بزرگ، موج گستردهای از مهاجرت روستاییان و اقشار کمدرآمد به سوی شهرها آغاز شد. این مهاجرتها موجب شد تا طی دو دهه، دهها هزار خانواده تهیدست در حاشیه شهرهای بزرگ سکنی گزینند. این اقشار عمدتاً در سکونتگاههایی غیررسمی و بدون مجوز، موسوم به زاغهها و حلبیآبادها زندگی میکردند. برای حفظ این زیستگاههای ناامن و غیردولتی، آنان ناچار به پرداخت رشوه به مقامات شهرداری، پلیس و سایر کارگزاران دولتی بودند. این روند، فشار اقتصادی مضاعفی بر دوش خانوادههای حاشیهنشین وارد میکرد و آنان را به سوی مشاغل غیررسمی، سیاه یا حتی مجرمانه سوق میداد.
در عین حال، این حاشیهنشینان صرفاً قربانیان خاموش نبودند. آنها بهتدریج، به شیوههای مختلف به مقاومت در برابر ساختارهای رسمی قدرت پرداختند و البته گروههای سیاسی چپگرا نیز از زمینههای فقر آنها برای بسیج و ضدیت با رژیم، بهره میبردند. این مقاومت، غالباً در قالبهای ابتدایی و پراکنده همچون نافرمانیهای مدنی، عدم تبعیت از مقررات شهری، حمله به نمادهای قدرت (پاسگاهها، مأموران شهرداری، کارخانهها و غیره)، و حتی در مواردی، شرکت در شورشهای کوچک محلی نمود مییافت.
این فرایند را میتوان نوعی «پیشروی آرام مردم عادی» نامید. پیشرویای که نه از طریق جنبشهای ایدئولوژیک سامانیافته، بلکه از طریق خشم انباشتهشدهی روزمره، نیازهای اولیه سرکوبشده و تجربهی مکرر تحقیر اجتماعی و اقتصادی شکل میگرفت. آنان که در حاشیه شهرها زندگی میکردند، در حاشیه سیاست نیز قرار داشتند، اما بهتدریج به بازیگرانی فعال در تحولات اجتماعی بدل شدند. با نزدیکشدن به دهه ۵۰ شمسی، حضور تهیدستان شهری در اعتراضات خیابانی و اعتصابات، چشمگیرتر شد. در جریان روزهای اوج انقلاب، این اقشار بودند که نهتنها در خیابانها حضور فیزیکی یافتند، بلکه فضای اعتراضی را از طبقات متوسط مذهبی و روشنفکران سیاسی به سایر لایههای اجتماعی تسری دادند. برای آنان، انقلاب نه صرفاً یک تحول سیاسی، بلکه وسیلهای برای نوعی «احقاق حق» و بازتعریف موقعیت اجتماعیشان بود.
در مجموع، نقش تهیدستان شهری در شکلگیری نهایی انقلاب را باید فراتر از سطح نمادین دید. آنان حامل انرژی انفجاریای بودند که بهتدریج انباشته شده بود و در لحظه تاریخی، بهصورت جمعی سرریز کرد.